آیا ممکن است حافظه انسان اشتباه میکند ؟

بررسی علمی « خاطرات دروغین » و پدیدهی ماندلا
وقتی مغزما فریب مان میدهد
آیا تا به حال مطمئن بودهاید که یک رویداد واقعی را تجربه کردهاید ، اما بعدها فهمیدهاید که اصلاً چنین چیزی وجود نداشته است ؟ یا شاید در جمعی ، همگی با قاطعیت به یاد آوردهاید که یک شخصیت کارتونی کمربند مشکی داشته ، اما تصویر واقعی خلاف آن را نشان داده است. این همان جایی است که مرز میان « یادآوری واقعی » و « توهم حافظه » محو میشود. روانشناسان این پدیده را خاطره دروغین ( False Memory ) مینامند و نمونهی جمعی آن با عنوان پدیده ماندلا شناخته میشود.
برای فهمیدن چرایی این ماجرا ، باید به سراغ مغز ، ساختار حافظه و علم روانشناسی برویم.
اگر تمایل به دانستن درمورد چرا انسان ها از ابتدا داستانگو بودهاند ؟ را دارید ، پیشنهاد میشود روی این متن کلیک کنید.
حافظه چیست؟ ضبط صوت یا داستانگو ؟
سالها تصور میشد که حافظه مثل یک « هارد دیسک » عمل میکند ؛ اطلاعات را ذخیره کرده و در زمان لازم ، همانگونه بازخوانی میکند ، اما تحقیقات عصبشناسی نشان دادهاند که این قیاس کاملاً اشتباه است ؛ حافظه در حقیقت یک فرآیند بازسازی است ، نه بازپخش !
هر بار که چیزی را به خاطر میآوریم ، مغزمان مثل یک نویسنده داستان را بازنویسی میکند. قطعات مختلف اطلاعات از بخشهای گوناگون مغز ( هیپوکامپوس برای مکان و زمان، آمیگدالا برای احساسات، قشر پیشپیشانی برای منطق و تصمیمگیری ) کنار هم چیده میشوند و یک «روایت» میسازند.
به همین دلیل است که حافظه ما انعطافپذیر و تغییرپذیر است. گاهی قطعاتی از خاطرات واقعی با اطلاعات جدید ترکیب میشوند و «خاطرهای تازه» میسازند که ممکن است هیچگاه اتفاق نیفتاده باشد.
خاطرات دروغین : وقتی مغز داستان میسازد
پژوهشگر معروف الیزابت لافتوس یکی از پیشگامان مطالعه روی خاطرات دروغین است. او نشان داد که اگر به افراد بارها گفته شود « تو در کودکی در یک مرکز خرید گم شده بودی » بسیاری از آنها بعد از مدتی شروع میکنند به تصویرسازی از آن واقعه و حتی جزئیات ساختگی مثل « لباس خود » یا « صدای گریهشان » را به یاد میآورند.
این نشان میدهد که خاطرات ما میتوانند با تلقین و اطلاعات بیرونی دستکاری شوند. رسانهها ، حرف اطرافیان یا حتی فیلمهایی که دیدهایم ، میتوانند در شکلگیری خاطرات نادرست نقش داشته باشند.
پدیده ماندلا : خاطرات جمعی اشتباه
نام این پدیده از باور گروه بزرگی از مردم گرفته شد که معتقد بودند نلسون ماندلا در دهه ۱۹۸۰ در زندان مرده است ، در حالی که او سالها بعد آزاد شد و حتی رئیسجمهور آفریقای جنوبی شد.
از آن زمان ، هزاران نمونه دیگر از این « خاطرات جمعی نادرست » گزارش شدهاند، مثل :
- لوگوی معروف پیکاچو که بسیاری فکر میکنند دمش نواری سیاه دارد ، در حالی که ندارد.
- جملهی معروف دارث ویدر در فیلم جنگ ستارگان؛ خیلیها آن را « Luke, I am your father » به یاد دارند ، در حالی که جملهی واقعی « No, I am your father » است.
- برند شکلات KitKat که بسیاری فکر میکنند یک خط تیره بین « Kit » و « Kat » داشته است.
این خطاها نشان میدهند که حافظه جمعی انسانها هم میتواند به همان اندازهی حافظه فردی شکننده و دستکاریپذیر باشد.
دلایل علمی که چرا مغز اشتباه میکند ؟
چندین عامل علمی باعث میشوند که حافظه ما خطا کند :
- بازسازی حافظه : هر بار که چیزی را به یاد میآوریم، مغز آن را بازنویسی میکند و این بازنویسیها زمینه را برای تغییر فراهم میکنند.
- تأثیر احساسات: رویدادهای احساسی (مثل ترس یا شادی شدید) میتوانند باعث تحریف یا اغراق در خاطره شوند.
- اثر تلقین : اطلاعات نادرست از سوی دیگران یا رسانهها میتوانند به حافظه اضافه شوند.
- همپوشانی خاطرات: مغز گاهی بخشهایی از تجربیات مشابه را با هم ترکیب میکند.
- نقص در رمزگذاری اولیه : اگر هنگام وقوع رویداد توجه کافی نداشته باشیم، مغز بهجای ثبت دقیق، بخشهایی را حدس میزند.
پیامدهای خاطرات دروغین
این پدیده فقط یک موضوع سرگرمکننده یا کنجکاوی ذهنی نیست؛ پیامدهای مهمی هم دارد:
- سیستم قضایی : شهادت شاهدان عینی در دادگاه همیشه معتبر نیست ، چون حافظه آنها ممکن است دستکاری یا تحریف شده باشد.
- رواندرمانی : برخی درمانها میتوانند به شکل ناخواسته خاطرات ساختگی از سوءاستفاده یا اتفاقات گذشته ایجاد کنند.
- رسانه و تبلیغات : شرکتها از تکنیکهای خاصی استفاده میکنند تا برندشان در ذهن مردم ماندگار شود ، حتی اگر جزئیاتی نادرست شکل بگیرد.
- زندگی روزمره : اختلافات خانوادگی یا دوستانه گاهی ناشی از تفاوت در یادآوری یک واقعه است.
حافظه ، حقیقت یا خیال ؟
حافظه ما قرار نیست یک آرشیو دقیق باشد؛ بلکه ابزاری تکاملی است که برای بقا و سازگاری طراحی شده است. مغز ما ترجیح میدهد داستانی منسجم بسازد، حتی اگر بخشی از آن حقیقت نداشته باشد. به همین دلیل است که خاطرات دروغین و پدیده ماندلا رخ میدهند.
شاید عجیب به نظر برسد، اما این ضعف در واقع نقطه قوتی هم دارد: انعطافپذیری حافظه به ما اجازه میدهد یاد بگیریم، سازگار شویم و دنیای خود را معنادار کنیم ، البته ممکن است که گاهی هم دقیق نباشد.
به قلم ، امیرحسین کیوان شکوهی
برای مطالعه ی سایر مقالات، به سایت بی تو بی کالا مراجعه کنید.